جدول جو
جدول جو

معنی منزوی شدن - جستجوی لغت در جدول جو

منزوی شدن
خلوت گزیدن، گوشه گیر شدن، عزلت گزیدن، تنها شدن، دوری گزیدن، گوشه نشین شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منصوب شدن
تصویر منصوب شدن
برپا شدن، گمارده شدن بر پا شدن، گماشته شدن بشغلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منسوخ شدن
تصویر منسوخ شدن
بر افتادن نیست شدن، باطل گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معزول شدن
تصویر معزول شدن
هیالیدن بر کنار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منزعج شدن
تصویر منزعج شدن
پریشان شدن بی آرام گردیدن: (عمیدالملک را وکیل کرد تا خواهر خلیفه از برای او خطبه کند. خلیفه در آن قصبه مضایقه میکرد. عمیدالملک نواب خلیفه را در بند آورد و معایش خواص موقوف گردانید تا خلیفه مضطر و منزعج شد) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور. 21)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منزجر شدن
تصویر منزجر شدن
باز ایستادن سر باززدن: (بدین مواعظ منزجرنشد و بدین تنبیهات مرتدع نگشت) (جهانگشای جوینی 103: 2)، بیزار شدن متنفر گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مندوب شدن
تصویر مندوب شدن
انتخاب شدن برای اجرای مهمی: (من بنده بدان رسالت مندوب ... شدم) (نفثه المصدور. چا. یز. 31- 30)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منجلی شدن
تصویر منجلی شدن
آشکار شدن جلوه گر گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منتفی شدن
تصویر منتفی شدن
از بین رفتن: (موضوع منتفی شد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منکوب شدن
تصویر منکوب شدن
مغلوب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منقضی شدن
تصویر منقضی شدن
سپری شدن گذشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منظور شدن
تصویر منظور شدن
دیده شدن، مقبول گردیدن پسند افتادن، مورد توجه قرار گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منطفی شدن
تصویر منطفی شدن
خاموش شدن: (تابش آتش روح طبیعی از هیبت ایشان منطفی شد) (جوامع الحکایات 14: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منتهی شدن
تصویر منتهی شدن
انجامیدن، فرجامیدن، به پایان رسیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منقضی شدن
تصویر منقضی شدن
Expire
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از منحنی شدن
تصویر منحنی شدن
Curve
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از منحنی شدن
تصویر منحنی شدن
courber
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از منقضی شدن
تصویر منقضی شدن
expirer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از منحنی شدن
تصویر منحنی شدن
curvare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از منقضی شدن
تصویر منقضی شدن
ablaufen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از منقضی شدن
تصویر منقضی شدن
scadere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از منقضی شدن
تصویر منقضی شدن
expirar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از منحنی شدن
تصویر منحنی شدن
krümmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از منحنی شدن
تصویر منحنی شدن
curvar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از منحنی شدن
تصویر منحنی شدن
buigen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از منقضی شدن
تصویر منقضی شدن
verlopen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از منحنی شدن
تصویر منحنی شدن
згинати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از منقضی شدن
تصویر منقضی شدن
закінчуватись
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از منحنی شدن
تصویر منحنی شدن
изгибать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از منقضی شدن
تصویر منقضی شدن
истекать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از منحنی شدن
تصویر منحنی شدن
wyginać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از منقضی شدن
تصویر منقضی شدن
wygasać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از منقضی شدن
تصویر منقضی شدن
expirar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از منقضی شدن
تصویر منقضی شدن
समाप्त होना
دیکشنری فارسی به هندی